loading...
our world
pouria بازدید : 9 دوشنبه 02 تیر 1393 نظرات (0)

از حرارت عشق من به تو

درسرمای زمستان تنهایی اتشی برپا میشود

دیگر احساس تنهایی نمیکنم

تند باد های روزگار

میخواهند اتش را خاموش کنند

اگر خاموش شود

بی اتش عشق

دوباره تنها میشوم

عشق مانند چوب کبریت است 

که اگر یکبار اتشش برپا شود

دوباره هرگز نخواهد سوخت

وعشق به دیگری

پس از تو 

هرگز وجود نخواهد داشت

وحشت تنهایی وجودم را فرا میگیرد

تو با تمام محبتت میگویی 

درخت را بسوزان تا اتش عشق شعله ور شود

تکه تکه از درخت میکنم

و به داخل اتش میریزم

اتش بزرگ و بزرگتر میشود

دیگر ممکن نیست که خاموش شود

انقدر از هیزم محبت تو 

و علاقه خود نسبت به تو

در اتش عشق میریزم 

که وسعت اتش مرا نیز فرا میگیرد

شروع به سوختن میکنم

سوختن در شعله عشق تو

هر لحظه که در عشق تو بیشتر میسوزم

وجودم گرم تر میشود

معنای احساس عاشقانه را 

به طور حقیقی درک میکنم

گرمای عشق تو را

در سراسر وجودم حس میکنم

انقدر میسوزم که کامل خاکستر میشوم

ولی تا اخرین لحظه که نابود شوم

باتو  و وفادار به تو هستم

وجود من نیز میسوزد تا اتش عشق پایدار بماند

 

 

تقدیم به عزیزترین من در دنیا.... دوست دارم

pouria بازدید : 11 دوشنبه 02 تیر 1393 نظرات (0)

اگه تمام  احساسات عاشقانه ام راجمع کنم

میشود یک قطره

این قطره تمام هستی من است

تمام دار و ندارم

این قطره را به پای نهال عشق میریزم

عشق من و تو

با این قطره نهال رشد میکند

درخت میشود

تمام وجودم را به کار میگیرم 

تا از درخت عشق مراقبت کنم

بالاخره درمقابل ازدست دادن وجودم

درخت ثمر میدهد

میوه گوارا و شیرین عشق

این میوه محبت توست به من 

این میوه را میخورم

محبت و عشق تو در وجودم  فرو میرود

مهر تو در من نهادینه میشود

دوباره هستی میابم

م

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 11
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 11
  • بازدید ماه : 23
  • بازدید سال : 27
  • بازدید کلی : 180